ایستاده بود آن بالا و خیره خیره توی آب را نگاه می کرد. تکان نخوردم. اگر حرکت می کردم، دور و برم مثل روز روشن می شد.
توی دلم گفتم: «خدایا خودت رحم کن. یه وقت اینا منو نبینن.» مثل ماهی قزل آلای مرده خودم را روی آب ول کرده بودم. «وجعلنا» می خواندم.
برگشت رفت. لابد چیزی ندیده بود. سریع خودم را رساندم به پایه ی اسکله و مخفی شدم.
عراقیه با یکی دیگه از روی نردبان آمدند پایین. چراغ قوه انداختند و خوب دور و بر را پاییدند. حالا جای نردبان اسکله هم پیدا شده بود.
***
«و جعلنا من بین ایدیهم سدا و من خلفهم سدا فاغشیناهم فهم لایبصرون» آیه ? سوره مبارکه یاسین که برای کور کردن دید دشمن در مواقع حساس بسیار مجرب و امتحان پس داده است و از امدادهای غیبی الهی در دفاع مقدس بوده است.
|