عراق شبه جزیره ی فاو را پس گرفته بود. در جریان این نبرد یکی از دوستان مجروحشده بود و بچه ها فرصت را مغتنم شمرده بودند و ضمن عیادت و دلجویی سربه سرش میگذاشتند.
_ نگفتیم جلو نرو, رفتی فاو را دو دستی تقدیم دشمن کنی؟ حالا خیالت راحت شد؟
_ مال حرام از گلوی ما پایین نمی رود. مال بد بیخ ریش صاحبش.!
|
شب تاسوعا همه آمده بودند حسینیه.
آهنگران هم آمده بود. داشتیم سینه می زدیم که یک طرف حسینیه شلوغ شد.
آقای خامنه ای بود! با لباس سپاه.
همین که دید مراسم داره به هم می ریزه، آمد بالا. ایستاد کنار تریبون و سینه زد.
|
به نظر می آمد دارد با کسی حرف می زند.
هرچه نگاه کردم دور و برش کسی نبود.
نزدیک تر که رفتم دیدم قرآن می خواند.
چند روزی بیشتر تا عملیات نمانده بود.
|
می تونم بگم هیچ لحظه ای را به بیهودگی نمی گذروندیم.
اگر هم می خواستیم، مگه می گذاشتند؟! چند تا بچه مثبت بودند که حسابی هم نور بالا میزدند.
تا می دیدند ما شیطونا داریم بحث را به چرت و پرت و ... می کشونیم، وارد عمل می شدن.
سلاحشون هم قرآن بود. جلسه قرائت قرآن یا تفسیر قرآن یا ترجمه یا سوالات قرآنی یا داستان های قرآن یا...!
|
ایستاده بود آن بالا و خیره خیره توی آب را نگاه می کرد. تکان نخوردم. اگر حرکت می کردم، دور و برم مثل روز روشن می شد.
توی دلم گفتم: «خدایا خودت رحم کن. یه وقت اینا منو نبینن.» مثل ماهی قزل آلای مرده خودم را روی آب ول کرده بودم. «وجعلنا» می خواندم.
برگشت رفت. لابد چیزی ندیده بود. سریع خودم را رساندم به پایه ی اسکله و مخفی شدم.
عراقیه با یکی دیگه از روی نردبان آمدند پایین. چراغ قوه انداختند و خوب دور و بر را پاییدند. حالا جای نردبان اسکله هم پیدا شده بود.
***
«و جعلنا من بین ایدیهم سدا و من خلفهم سدا فاغشیناهم فهم لایبصرون» آیه ? سوره مبارکه یاسین که برای کور کردن دید دشمن در مواقع حساس بسیار مجرب و امتحان پس داده است و از امدادهای غیبی الهی در دفاع مقدس بوده است.
|
خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا) به مناسبت هفته دفاع مقدس اقدام به معرفی برخی سایت ها و وبلاگ های مرتبط با فرهنگ ایثار و شهادت کرده است.
امروز به طور اتفاقی متوجه شدم وبلاگ این حقیر هم مورد لطف و عنایت این دوستان قرار گرفته است!
اگرچه هیچ وقت خود را سزاوار توصیفات دوستان نمی دانم ولی به جهت اصل این اقدام ارزشی دوستان عزبز از ایشان متشکرم.
ان شاءالله قصد دارم چند پست آینده را به نقش پر اهمیت قرآن کریم در جبهه ها و تاثیر عمیق فرهنگ قرآنی بر رزمندگان اختصاص دهم.
برای دیدن خبر ایکنا، اینجا کلیک کنید.
|
تقارن زیبای هفته دفاع مقدس با ماه مبارک رمضان آدم را به یاد خیلی از زیبایی های جنگ می اندازه...
کاش در این ماه رمضان یه کم خودمونو شبیه شهدا بکنیم.
من تشبه بقوم فهو منهم.
هر کس خودش را به گروهی شبیه کند پس او از همان گروه است.
این هم یه مژده به همه اونایی که شهدا را دوست دارند و دلشون میخواد خودشونو به اونا شبیه کنند.
البته هم ظاهر و هم باطن.
|
اولا سلام!
ثانیا از همه دوستانی که در مدت نبودنم ابراز لطف کردند صمیمانه متشکرم!
ثالثا این دو بیت زیبا را که چند وقت است منو به خودش مشغول کرده فعلا داشته باشید تا بعد!
(در نماز شبتان شهدا را زیاد یاد کنید؛ از آنها کمک بخواهید و ...)
آن فرو ریخته گل های پریشان در باد
که از می جام شهادت همه مدهوشان اند
نامشان زمزمه نیمه شب مستان باد
تا نگویند که از یاد فراموشان اند
|
به هرکس دل می بستی، عملیات بعدی می دیدی نیست.
سیصد نفرمان شده بود صد نفر
***
دوستانم همه از دستم رفت
دل به هر پاکدلی بستم رفت
حال تنها و غریبم، چه کنم؟
معصیت داده فریبم، چه کنم؟...
|
هر کاری کردم نتوانستم امروز از چمران ننویسم. اما وقتی خواستم بنویسم احساس کردم آنقدر روحش بزرگ و با عظمت است که من نخواهم توانست از او بگویم. برای همین دست به دامان مقتدایش حضرت روح الله شدم؛ هم او که چمران ساز بود و هست.
پیام امام خمینی به مناسبت شهادت دکتر مصطفی چمران
بسْمِ الله الرََّّحْمنِ الرََّّحیمِ
انالله وانّاالیه راجعون
شهادت انسانساز سردار پرافتخار اسلام، و مجاهد بیدار و متعهد راه تعالی و پیوستن به «ملاء اعلی»، دکتر مصطفی چمران را به پیشگاه ولیعصر ارواحنا فداه تسلیت و تبریک عرض میکنم. تسلیت از آنرو، که ملت شهیدپرور ما سربازی را از دست داد، که در جبهههای نبرد با باطل، چه در لبنان و چه در ایران، حماسه میآفرید و سرلوحه مرام او اسلام عزیز و پبروزی حق بر باطل بود. او جنگجویی پرهیزگار و معلمی متعهد بود، که کشور اسلامی ما به او و امثال او احتیاج مبرم داشت و تبریک از آنرو که اسلام بزرگ چنین فرزندانی تقدیم ملتها و توده های مستضعف میکند و سردارانی همچون او در دامن تربیت خود پرورش میدهد. مگر چنین نیست که زندگی عقیده و جهاد در راه آن است؟
چمران عزیز با عقیده پاک خالص غیروابسته به دستجات و گروههای سیاسی، و عقیده به هدف بزرگ الهی، جهاد را در راه آن از آغاز زندگی شروع و به آن ختم کرد. او در حیات، با نور معرفت و پیوستگی به خدا قدم نهاد و در راه آن به جهاد برخاست و جان خود را نثار کرد. او با سرافرازی زیست، و با سرافرازی شهید شد و به حق رسید.
هنر آن است که بیهیاهوهای سیاسی، و «خودنمایی»های شیطانی، برای خدا به جهاد برخیزد و خود را فدای هدف کند نه هوی، و این هنر مردان خداست. او در پیشگاه خدای بزرگ با آبرو رفت. روانش شاد و یادش بخیر.
و اما ما میتوانیم چنین هنری داشته باشیم، با خداست که دستمان را بگیرد و از ظلمات جهالت و نفسانیت برهاند.
من این ضایعه را به ملت شریف ایران و لبنان، بلکه به ملتهای مسلمان و قوای مسلح و رزمندگان در راه حق، و به خاندان و برادر محترم این مجاهد عزیز، تسلیت عرض میکنم. و از خداوند تعالی رحمت برای او، و صبر و اجر برای بازماندگان محترمش خواهانم.
اول تیرماه شصت
روح الله الموسوی الخمینی
|